یک پنجره برای من کافیست

ساخت وبلاگ

داشتم نظرات تایید نشده رو میخوندم و کلی خاطره تو ذهنم مرور شد. دلم واسه اینجا تنگ شده بود. یک پنجره برای من کافیست...
ما را در سایت یک پنجره برای من کافیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sm19o بازدید : 2 تاريخ : پنجشنبه 29 دی 1401 ساعت: 14:27

اون قدیما وقتی یکی از دندونهای شیریمون می افتاد، بهمون میگفتن جاکولری باز کردی. درواقع فضای خالی دندون رو به جاکولری تشبیه میکردن. که خب به دلیل زندگی در یک شهر گرمسیر بود.

یک پنجره برای من کافیست...
ما را در سایت یک پنجره برای من کافیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sm19o بازدید : 69 تاريخ : جمعه 22 آذر 1398 ساعت: 18:11

در سریال وست ورلد میبینیم که رنج هایی رو بر دوش میزبان ها گذاشتن و میزبان ها به واسطه ی اون رنج ها، در غم و اندوه هستن. اما رنج ها چیزی نیستن جز یه سری کد. رنج ها کاذبن، اما غم و اندوهی واقعی به ارمغان اوردن. وقتی موهای پسرش رو دید گریه کرد، منم گریه کردم. ولی نمیدونم برای غم و اندوه میزبان بود یا برای غم و اندوه خودم و دیگران. تا کی تحمل این همه؟

یک پنجره برای من کافیست...
ما را در سایت یک پنجره برای من کافیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sm19o بازدید : 44 تاريخ : شنبه 17 آذر 1397 ساعت: 8:31

دی ماهداشتم "تظاهرات 96 ایران" رو از ویکی پدیا میخوندم که به قسمت چهره های شاخص رسیدم، نوشته بود "بدون رهبری"، که خب کاملا درسته. فقط اینکه چقدر کارد به استخوون مردم رسیده که در فضای بسته ی کشور و بدون داشتن رهبر، اینطور گسترده راهپیمایی کردن. بیشعور و ستمگر بودن، درد مردم رو ندیدن، نقض حقوق مردم و... از همه کس برنمیاد.+تاریخ دوشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۶ساعت 16:0 نویسندهسارا یک پنجره برای من کافیست...ادامه مطلب
ما را در سایت یک پنجره برای من کافیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sm19o بازدید : 56 تاريخ : شنبه 14 بهمن 1396 ساعت: 20:53

صدای خودم رو میشنیدم که میگفتم نمیخوام بدونم، من هرگز نمیخوام بدونم. زمان زود میگذره؟ این همه شباهت چه دلیل عقلانی میتونه داشته باشه؟ مطمئنی شباهت بود؟ تکرار تکرار تکرار. کسی که تصمیم سخت میگیره دو بار میمیره. یک بار موقع اتخاذ تصمیم، یک بار دیگه موقع اعلام و اعمال تصمیم. شما چند بار مردی؟ نمیدونم من ریاضی بلد نیستم. گفت مگه از دار دنیا چی میخواست؟ گریه کرد. واقعا گریه کرد؟ نمیدونم. این ستاره ها چطوری اومدن رو زمین؟ چهار پنج شش هفت دوازده سیزده چهارده هفده؛ هفده تا ستاره رو زمین بود. خودم دیدم. قسم میخورم. ستاره ها ظهرها میان رو زمین. نخ هم بهشون وصله. چند قدم مونده؟+تاریخ چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۶ساعت 22:13 نویسندهسارا یک پنجره برای من کافیست...ادامه مطلب
ما را در سایت یک پنجره برای من کافیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sm19o بازدید : 36 تاريخ : شنبه 14 بهمن 1396 ساعت: 20:53

رئیسِ امیدوارهااستاد ژنتیکم معتقده که همه ی ژن های جهش یافته باید حفظ بشن، چرا که شاید سال ها بعد افراد دارای جهش نسبت به افراد سالم، برتری خاصی داشته باشن. به زعم من اگه قرار باشه در سطح جهان برای آدم های خوشبین و امیدوار یک رئیس انتخاب کنیم، استاد ژنتیکم کاملا شایستگی این منصب رو داره. + تاریخ سه شنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۶ ساعت 19:31 نویسنده سارا یک پنجره برای من کافیست...ادامه مطلب
ما را در سایت یک پنجره برای من کافیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sm19o بازدید : 42 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 0:42

فصل آخر ولی هیچ وقت ذهنم رو تنویر نکن. بذار در نادونی خودم باقی بمونم. در همین امید واهی. در همین بر عبث پاییدن ها. حداقل اینکه اینطوری امید دارم واسه ادامه دادن. خودم میدونم که فصل آخره ولی تو هرگز مطمئنم نکن. + تاریخ شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۶ ساعت 22:59 نویسنده سارا یک پنجره برای من کافیست...ادامه مطلب
ما را در سایت یک پنجره برای من کافیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sm19o بازدید : 41 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 0:42

چشم هایشولی کی میتونه چشم های غمگین و یا اشک آلود دیگران رو ببینه و مغموم نشه؟ آدم یا جونورش هم توفیری نداره. چشم های اشک آلود اون دختره که رو نیمکت نشسته بود. چشم های اشک آلود اون پسره که تایپ میکرد. چشم های اشک آلود شیردریایی و فیل و گربه. کی میتونه غم چشم ها رو فراموش کنه؟ + تاریخ جمعه ۲۴ آذر ۱۳۹۶ ساعت 22:50 نویسنده سارا یک پنجره برای من کافیست...ادامه مطلب
ما را در سایت یک پنجره برای من کافیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sm19o بازدید : 47 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 0:42

بقیه شبیه تو شدن؟ یا اینکه من بقیه رو شبیه تو میبینم؟ تو در همه جا هستی؛ خیابون، تاکسی، بانک، کافه، مغازه، داروخونه، پاساژ، ذهن من.
+ تاریخ شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۶ ساعت 22:14 نویسنده سارا
یک پنجره برای من کافیست...
ما را در سایت یک پنجره برای من کافیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sm19o بازدید : 49 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 0:42

هوا نبودیاد "ن" افتادم. قبلا مطلبی در مورد اتفاقاتی که امروز واسه من رخ داد نوشته بود. اون مطلب رو خیلی دور از خودم میدیدم. درواقع فکر نمیکردم یه روزی به حرفاش برسم ولی رسیدم. دیگه از خواب هایی که میبینم میترسم. از خواب های پریشونی که به وقوع می پیوندن میترسم. حتی اگه به وقوع نپیوندن ترسشون همراه منه. اونقدر گیجم که حتی نمیدونم واکنشم باید چی باشه. شاید غیرمنصفانه باشه اگه خوشحال نباشم. ولی مگه قرار بود من منصف باشم؟ + تاریخ چهارشنبه ۶ دی ۱۳۹۶ ساعت 18:35 نویسنده سارا یک پنجره برای من کافیست...ادامه مطلب
ما را در سایت یک پنجره برای من کافیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sm19o بازدید : 35 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 0:42